قهرمانان بیادعایی که دلیرانه از جان خود میگذرند…
هفتم مهرماه روز ملی آتشنشانی و ایمنی، یادآور تلاش قهرمانانی است که بیادعا از جان خود میگذرند تا به دیگران زندگی دوباره ببخشند و با حماسهآفرینیهای خود در نبرد با شعلههای خانمانسوز، جوانههای امید را در دلها میرویانند. آتش نشانان، ایثارگران و دلاوران عرصههای خطر هستند که جان خود را به خطر میاندازند تا جان
هفتم مهرماه روز ملی آتشنشانی و ایمنی، یادآور تلاش قهرمانانی است که بیادعا از جان خود میگذرند تا به دیگران زندگی دوباره ببخشند و با حماسهآفرینیهای خود در نبرد با شعلههای خانمانسوز، جوانههای امید را در دلها میرویانند.
آتش نشانان، ایثارگران و دلاوران عرصههای خطر هستند که جان خود را به خطر میاندازند تا جان و مال انسانها را نجات دهند؛ آنها فرشتگان نجاتی هستند که آتش عشق خدمت به خلق در وجودشان زبانه میکشد تا آتش سوزان و سوزندهی حوادث را در زندگی مردم، خاموش کنند.
در هفتم مهر ۱۳۵۹، زمانی که عراق به پالایشگاه آبادان حملهی هوایی کرد، آتشنشانان منطقه و شهرهای اطراف برای مهار آتش به پالایشگاه رفتند که در حین عملیات خاموش کردن آتش، مجدداً هواپیماهای دشمن اقدام به بمباران پالایشگاه میکنند و تعداد زیادی از آتشنشانان شهید میشوند.
همچنین طرح تعیین روز آتش نشانی و ایمنی در سال ۱۳۷۹ توسط ستاد هماهنگی امور ایمنی و آتش نشانی کشور پیشنهاد و توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور تأیید شد.
اولین آتش نشانی در ایران
اولین ایستگاه آتشنشانی کشور در شهر تبریز در سال ۱۲۲۱ شمسی ساخته شده است. وجود برج تاریخی آتش نشانی (یانقین) در این شهر گواهی بر این ادعا است. در زمانهای گذشته شبها بر بالای این برج، فردی به نگهبانی مشغول بود که به محض مشاهدهی آتش یا آثاری از دود و آتشسوزی، محل حریق را مشخص کرده و اطفائیهچیها را که در زیر برج به حال آمادهباش بودند، با به صدا درآوردن زنگ برنزی بزرگی که در بالای برج بود با خبر میکرد.
آتشیار سعید جلیلی، رئیس ایستگاه شماره سه شهدای یکه دکان شهر تبریز که ۱۵ سال است به شغل شریف آتش نشانی مشغول است، در گفتوگو با ایسنا میگوید: من از سال ۸۶ در خدمت آتشنشانی هستم و ۲۴ سال داشتم که وارد این شغل شدم، یعنی دوران طلایی زندگانی خود را اینجا سپری کردم.
او ادامه میدهد: من به این حرفه بسیار علاقه دارم و به آن افتخار میکنم، عمو و پسرخالهی من نیز در این سازمان بودند لذا آشنایی کوتاهی با این شغل داشتم و در اولین فرصت استخدامی، با اینکه در جای دیگری مشغول بودم، آن را رها کرده و به اینجا آمدم.
جلیلی اضافه میکند: براساس اقتضای سنی من بود که به خطر علاقه داشتم و زندگی ساکن را نمیپسندیدنم لذا با ورود به این حرفه هیچ ترسی بر من غلبه نکرد.
شغل آتشنشانی، حرفهای شیرین و لذتبخش است
او با اشاره به شیرینیهای این حرفه یادآور میشود: این حرفه فوق العاده شیرین و لذتبخش است؛ فکر نکنم که لحظهای شیرینتر از نجات جان و مال آدمی و به دست آوردن دعای خیر آنها که ضامن موفقیت ماست، وجود داشته باشد.
او همچنین این شغل را سخت را دانسته و میگوید: ما ۲۴ ساعت از خانواده دور بوده و شیفت هستیم و با توجه به خطرناک و حادثهخیز بودن محل کار ما، این شغل جزو مشاغل سخت در جهان به شمار میآید.
این آتشنشان خاطرنشان میکند: ما سالم وارد محل کار میشویم، اما نمیدانیم که چند ساعت بعد چه اتفاقی در پیش است؛ بستر خطر زیاد بوده و امکان بروز هر گونه حادثه از جمله آوار، انفجار و آتشسوزی وجود دارد که نمونهای از آن نجات جان کودکی توسط آتشیار «صالح امانی» است که در اثر این حادثه، او اکنون در بیمارستان به کما رفته است.
او به بازگو کردن یکی از خاطرات خود پرداخته و میگوید: برخی اوقات ما به مردمان کشورهای دیگر نیز خدمات ارائه میدهیم؛ خانوادهای فرانسوی از تهران برای بازدید منطقه «عمارلو» به استان ما آمده بودند، اما متاسفانه ماشین آنها در باتلاق گیر کرده بود و از شدت ترس، گریه میکردند لذا با نجات آنها از باتلاق و هدایت به سوی هتل، آنچنان خوشحال شدند که انگار دنیا را به آنها هدیه دادیم و این یکی از بهترین خاطرات ما است.
بسیاری از حوادث برای ما تکراری شدهاند
او ادامه میدهد: بسیاری از حوادث را آن قدر تجربه کردهایم که دیگر تکراری شدهاند و هیچ حس ترس یا استرسی با دیدن آنها متحمل نمیشویم.
جلیلی با بازگو کردن یکی از بدترین لحظات خود بیان میکند: سال ۸۶ که تازه به سازمان وارد شده بودم، بعد سه ماه آموزش، در ایستگاه شماره دو مشغول به کار شدم؛ اولین عملیات من تصادف پیکان و خودروی ۹۱۱ در اتوبان کسایی در ورودی وادی رحمت بود و سرنشینان آن که یک زن و کودک بودند، سر آنها از گردن قطع شده و از بدن جدا شده بود، سر زن را پیدا کردیم و کنار پیکر او گذاشتیم، اما جمجمهی کودک به وسط اتوبان پرت شده و زیر چرخهای ماشین، له شده بود لذا تماشای چنین لحظاتی واقعا بسیار سخت و دلهرهآور بود که حتی چندین مدت نیز این حادثه از ذهن ما بیرون نرفت.
او در خصوص آسیبدیدگی های خود متذکر میشود: دو بار مصدوم شدم؛ یکی در سال ۸۶ بود که در کارخانهی شیرین عسل به داخل مخزن شکلات داغ پرت شده و دچار سوختگی شدم، دیگری چندین سال قبل در کارخانهای در بارون آواک بود که دود زده شده و اکسیژن تراپی شدم.
حوادث چاه، حوادثی ویژه و پرتکرار
او بیان میکند: حوادث چاه، بسیار خاص و پرتکرار هستند؛ یکبار در خیابان بهار، بانویی با هدف خودکشی، خود را به چاه انداخته بود و آن چاه نیز ۴۰ متر عمق داشت، اما طوری او را خارج کردیم که حتی یک خراش هم به بدن او وارد نشده و خدا او را نگه داشت.
این آتشنشان خاطرنشان میکند: زمانی که ما به محل حادثه اعزام میشویم، برای ما فرقی ندارد که طرف چه کسی است؛ البته اولیتهای استاندارهای جهانی مهم است، اما اینکه شخصیت مهم را زودتر از بقیه خارج کنیم، وجود ندارد.
معجزات الهی را هر لحظه تجربه میکنیم
او با بیان اینکه آتشنشانها معجزات الهی را هر لحظه تجربه میکنند، یادآور میشود: در اتوبان کسایی، تریلی در اثر سرعت زیاد چپ کرده بود و ما مجبور شدیم تا با کاتر ماشین را ببریم و فکر نمیکردیم که فرد محبوس شدهی درون ماشین، زنده باشد، اما وقتی او را نجات دادیم، کاملا سالم بود و فقط از ناحیه پا دچار شکستگی شده بود.
او ادامه میدهد: یک بار در اثر تصادف خودرو تریلی با پژو ۲۰۶، خودروی ۲۰۶ قیچی شده و کاملا مچاله شده بود، سرنشینان آن پنج نفر بودند؛ دو نفر جلویی را خارج کردیم و سه نفر عقب را به علت شرایط بد ماشین، نمیخواستیم که خارج کنیم، اما شاید بتوان گفت امداد الهی بود که توانستیم خودرو را بریده و آن سه نفر را کاملا سالم خارج کردیم.
جلیلی اضافه میکند: یکبار هم خودروی تریلی با بار ۱۰ تنی چپ کرده بود و تمامی بار آن پخش شده که قسمتی نیز روی خودروی رنو افتاده و رنو کاملا پرس شده بود، بعد انجام عملیات نجات، دیدیم که در اثر شکستن خار، صندلی شکسته و راننده به عقب دراز کشیده بود لذا قطعات ماشین درست در نوک بینی او مانده و فرد زنده مانده بود.
اعزام آتشنشان به محل حادثه، نشان از خطر بزرگی است
او با تاکید به اینکه علاوه بر این حوادث، تلفات نیز زیاد بوده و اعزام ما، نشان از بزرگی خطر است، میگوید: برخی اوقات، در سولهای بزرگ آتشسوزی اتفاق میافتد که چندین کپسول گاز مایع یا تانکر نیز در آنجا وجود دارند لذا هر لحظه خطر انفجار و آتشسوزی ما را تهدید میکند، اما خدا جان ما را از تمامی خطرات حفظ میکند.
او اظهار میکند: تجهیزات حفاظتی سازمان ما بسیار قوی هستند لذا در طول این ۱۵ سال، اتفاق خاصی رخ نداده است؛ اگر آتش نشانی با سطح بالا آموزش ببیند و تجهیزات خوبی نیز در اختیار او باشد، به ندرت آسیب دیده و با اتکا به تجارب خود، اتفاق خاصی برای او نمیافتد.
او متذکر میشود: علم اتش نشانی به گونهای است که هر روز پیشرفت میکند و در کشورهای تراز اول، تجهیزات جدید وارد میشود؛ علیرغم اینکه در سطح عالی نیستیم، شرایط بدی هم نداریم، اما نیاز است تا هر سال خود را به سطح جهانی نزدیکتر کنیم چرا که شهر ما صنعتی، مخاطرهآمیز و دارای ساختمانهای بلند است لذا باید با بروز شدن صنعت، آتشنشانی ما نیز متحول شود.
این آتشنشان در ارتباط با برنامههای آموزشی سازمان بیان میکند: برنامههای آموزشی برای آتشنشانان خود در نظر میگیریم که تعدادی ضمن خدمت انجام شده و در طول ۲۴ ساعت نیز انجام آنها به تعداد دو بار الزامی است که یکی صبح و دیگری عصر انجام میشود، اما اگر فرمانده احساس نیاز کند، میتواند هر زمانی آموزشها را برگزار کند چرا که آتشنشانی حرفهای شبه نظامی است.
او ادامه میدهد: ما در سه شیفت ۲۴ ساعته کار میکنیم، یعنی هر فرد در طول ماه ۱۰ روز و هر بار ۲۴ ساعت کار میکند و در پایان ماه ۲۴۰ ساعت مفید کاری برای او ثبت میشود.
او با تاکید به سختیهای ناشی از شیوع کرونا میگوید: در اوایل شیوع کرونا، رعایت پروتکلها کار ما را سخت کرده بود، ما همه باهم زندگی میکنیم و ابتلا شدن یک فرد، بقیه افراد و خانوادههای آنها را نیز تهدید میکند لذا رعایت پروتکلها را اجباری کردیم تا به غیر از مواقع ضروری باهم جمع نشده و صمیمیت را کاهش دهند.
جلیلی با اشاره به دلهرهآور بودن صدای آژیر خاطرنشان میکند: ناخودآگاه با شنیدن صدای آژیر خطر، ضربان قلب و آدرنالین ما بالا رفته و همه دست و پای خود را گم میکنیم؛ استرس بسیاری وارد شده و تماشای نابودی جان و مال افراد بسیار سخت است چرا که ما هم انسان هستیم و ناراحت میشویم و به مرور زمان در روح و روان ما تاثیرات بدی بر جای میگذارد، اما باتوجه به اینکه دو فرزند دارم، حوادث کودک من را بیشتر آزرده خاطر میکند.
او اضافه میکند: طبق آموزشی که ما دیدیم، رفتار حریق را میدانیم و هر جا که ریسک زیاد باشد، وارد نمیشویم، اما هر لحظه امکان کمبود اکسیژن، انفجار کپسولهای گاز و کاهش دید وجود دارد.
این آتشنشان در رابطه با انتظارات خود از مسئولین یادآور میشود: ما از مسئولین انتظار حمایت و بروز رسانی سازمانی داریم چرا که سازمان ما به مردم خدمت میرساند و هر چه قدر که تجهیزات آن بیشتر باشد، بهتر ارائهی خدمت میکند.
او بیان میکند: من ۲۰ روز در خانه در اثر ابتلای به کرونا بستری بودم، آنچنان دلتنگ اداره بودم که بعد برگشت، با اتمام وقت اداری نیز به خانه نمیرفتم؛ اینجا همه مانند یک خانوادهاند و به یکدیگر تعلق خاطر دارند.
آتشنشانی را افتخار میدانم
او میگوید: من به شغل خود افتخار میکنم و البته خانواده نیز افتخار میکند؛ تا زمانی که عشق نباشد، کسی از جان خود مایه نمیگذارد، آتشنشان باید به علم و کار خود عشق داشته باشد چرا که آتشنشانی دریایی است که هر چه رویم، باز هم ادامه دارد.
جلیلی با اشاره جوانان جویای کار تاکید میکند: متاسفانه اکنون به دلیل نبود کار، بسیاری از جوانان به این حرفه روی میآورند در حالیکه داشتن علاقه، علم، اطلاعات و قوای جسمانی بالا بسیار مهم بوده و قدرت تصمیمگیری خوب نیز از جمله فاکتورهای آن است که باید در نظر داشته باشند.
او به مردم توصیه میکند: اگر مردم نکات ساده ایمنی را رعایت کنند، هم جان و مال خود را حفظ کرده و هم ما را به دردسر نمیاندازند؛ اکنون از طریق روابط عمومی سازمان ما و همچنین فضای مجازی و رسانه نکات ایمنی اطلاعرسانی شده و همه آن را میدانند، البته فرهنگ آن در شهر ما ایجاد شده، اما هنوز جای بهبود وجود دارد.
او متذکر میشود: خدمات ایمنی آتشنشانی و اطفاء حریق بسیار گسترده است و البته به فصل نیز بستگی دارد؛ در دوران قطعی برق، حوادث آسانسور، در فصل تابستان غرق شدگی و حوادث چاه یا محبوس شدگی نیز از جمله حوادثی هستند که بیشتر رخ میدهد.
میرفرهاد حسینی، رئیس ایستگاه ۱۳ آتشنشانی تبریز است که از سال ۸۶ وارد این حرفه شده است، او نیز به ایسنا میگوید: از ۲۲ سالگی وارد این حرفه شدم و ۱۵ سال است که در آن فعالیت میکنم.
او در رابطه با علاقهی خود به این شغل ادامه میدهد: از دوران کودکی، وقتی از خیابان خاقانی رد میشدم و درون سازمان آتشنشانی و والیبال بازی آنها را میدیدم به این شغل علاقه یافتم.
علاقه، مهمترین عامل موفقیت در این شغل
حسینی اضافه میکند: باید به این شغل علاقه داشت تا موفق شد چرا که با تعدای صحنه مواجه میشویم که هیچکس نمیتواند آن را تحمل کند؛ باید علاقه داشت تا آسیبدیدگان را درک کرد.
او با اشاره به یکی از خاطرات خود یادآور میشود: دست پسر بچه کوچکی بین چرخ گوشت مانده بود و از آذرشهر به بیمارستان شهدا منتقل کرده و منتظر ما بودند، علیرغم ناامیدی پزشکان با تلاش فراوان آن را سالم خارج کردیم و حتی شادی این اتفاق را جشن گرفته و برای خود شیرینی خریدیم.
او خاطرنشان میکند: هر عملیاتی که میرویم، احتمال تجربهی لحظه سخت، سوختگی، ریزش آوار و آسیبدیدگی افراد وجود دارد؛ ما خانواده آسیب دیده را مانند خانواده خود میدانیم که با از دست دادن جان و مال آنها انگار ما دچار حادثه شدهایم لذا گاهی اوقات برخی از اتفاقات تلخ در حافظه ما ماندگار میشوند.
این آتشنشان در خصوص یکی از حوادث پرتلفات استان میگوید: اتوبوسی در محور تبریز-صوفیان چپ کرده بود از پر تلفاتترین حوادث در طی چند سال اخیر به شمار میآید چرا که تعداد آسیبدیدگان آن بسیار زیاد بودند.
امداد الهی یار و یاور هر لحظهی ما
او متذکر میشود: بعضی از صحنهها طوری پیش میرود که ما از نجات قطع امید میکنیم، اما کار خودبهخود پیش رفته و نجات جان افراد به راحتی انجام میشود که ناشی از امداد الهی است.
حسینی با بیان اینکه ما همواره در پشت ماشین خود لباس حریق داریم و هر زمانی که نیاز باشد، وارد عملیات میشویم، در خصوص یکی از خاطرات تلخ خود بیان میکند: زمانی که در آتشسوزیها دید کم شده و حرارت و دود زیاد باشد و بویژه تهویه نیز نبوده و زیرزمین باشد، قطعا آن عملیات خطرناک است؛ در بارون آواک پارکینگی دچار آتشسوزی شده بود، به داخل آن رفتم، از دستگاه اکسیژن من، ۱۰ دقیقه مانده بود و رئیس گفت که پنج دقیقه نیز کار کن و سپس برو، اما اکسیژن من به اتمام میرسید، نورافکن هم در اثر آب خوردگی سوخت و مکان تاریک شد، مسیر نیز پیچ در پیچ و دودی بود، در اولین لحظه دچار دلهره شدم و تمام خاطرات جلوی چشمان من آمد، اما طبق آموزشهایی که دیده بودم، به حمد الهی خودم را نجات دادم.
آتشسوزی بازار تبریز، گستردهترین حریق چند ساله اخیر در شهر
او گسترده ترین حریق را آتشسوزی بازار تبریز عنوان میکند که مواد شیمیایی نیز در آنجا وجود داشت و در رابطه با عملیات آتشنشانی میگوید: عملیات ما به دو دستهی حریق و نجات دستهبندی میشود، نجات سختتر است چرا که جان فرد در خطر بوده و عملیات حساسی است.
او در خصوص آسیبدیدگیهای خود ادامه میدهد: یک بار در آموزش دچار آسیب شدم که در تمرین بودیم و من از روی تشک نجات میپریدم و از ناحیه گردن آسیب دیدم؛ آموزش نیز جزو عملیات است و در آمریکا در سال چندین نفر در اثر آموزش جان خود را از دست میدهند لذا بسیار خطرناک است.
این آتشنشان متذکر میشود: تجهیزات آتشنشانی تبریز در حد نرمال است و نیاز دارد تا بروز شود، اما اگر هم مشکلی بود، با تلاش نیروی انسانی سعی کردیم تا آن را جبران کنیم و از خودمان مایه گذاشتیم تا کمبودها به چشم نخورند.
او اضافه میکند: اکنون در شهرهایی که به طرف بلند مرتبهسازی هستند، حوادث آسانسور زیاد شده است؛ به گونهای که همکاران ما در این چند ماه در اثر تعدد حوادث، به ایستگاه برنمیگشتند و البته قطعی برق نیز به آن سرعت داده بود.
حسینی خاطرنشان میکند: شغل ما سخت و زیانآور است و تعداد زیادی آسیب دیدهاند، اما مزایا کم بوده و تعدادی از نیروهای شرکتی باید رسمی شده و تجهیزات ما بروز شوند.
تعداد ایستگاههای آتشنشانی شهر تبریز کم است
او تاکید میکند: به نسبت جمعیت، تعداد ایستگاههای آتشنشانی شهر تبریز کم است؛ به ازای هر ۵۰ هزار نفر باید یک ایستگاه باشد، اما تبریز با ۲ میلیون نفر جمعیت، ۲۳ ایستگاه عملیاتی و سه پست موقت دارد که ۲۴ ساعته آمادهی خدمت رسانی هستند.
آتشنشانان لایق شایستهترین تقدیرها هستند
مدیر عامل سازمان آتش نشانی تبریز نیز به مناسبت هفتم مهرماه و روز آتش نشانی میگوید: هفتم مهرماه، روز تقدیر از تلاش آتشنشانانی است که با تلاش وصفناپذیر برای توسعه فرهنگ ایمن میکوشند.
آتشپاد علیرضا زبردست ادامه میدهد: این روز فرخنده به پاسداشت حماسه آفرینیها و از خود گذشتگیهای آتشنشانان میهن اسلامی ما در عرصههای دفاع مقدس است که در اثر دلاوریهایی که برای دفاع از خاک میهن و اطفاء حریق آتشسوزی پالایشگاه آبادان انجام دادند، زیر آتش دشمن به شهادت رسیدند.
او اضافه میکند: ایثارگرانی که جان خود را برای آرامش مردم این کشور فدا کردند و برگ زرین دیگری از اخلاق و جوانمردی را در دفتر این مرز و بوم به ثبت رساندند که لایق بهترین قدردانیها است.
زبردست بیان میکند: نجات جان و مال مردم وظیفه سنگینی است که آتشنشانان به دوش کشیده و با رشادتهای خود حماسه سازی میکنند.
او ضمن قدردانی از تلاش آتشنشانان شهر، از حمایتهای بیدریغ خانوادههای آتشنشانان پشتوانه محکمی برای تداوم تلاش و خدمت به شهروندان است، تشکر کرده و برای سلامتی آتشنشان صالح امانی نیز از درگاه خداوند متعال طلب شفاعت میکند.
آتشنشان، فرشته نجات جان مردم است
جانشین مدیرعامل سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تبریز نیز میگوید: آتشنشانان فرشتگان بیادعایی هستند که جان در طبق اخلاص نهاده و در سختترین شرایط برای نجات جان مردم تلاش میکنند.
بهنام اصلیزاده ادامه میدهد: واژه آتشنشان، مقدسترین واژهای است که همیشه تداعی کننده فرشته نجات برای جان مردم است که ایمنی و امنیت مردم زیر سایه آنها امکان پذیر است.
او اضافه میکند: این طلایه داران ایثارگر که سعی در خدمت رسانی به مردم دارند را نباید فراموش کنیم که بسیاری در این راه متحمل آسیبهای بسیاری شده و به مقام شهادت نایل شدهاند.
او بیان میکند: آتشنشانی شغل نیست بلکه عشق است که شبانه روز برای نجات جان و مال مردم تلاش میکنند.
هر شغلی سختیها و لذتهای خاص خودرا دارد، اما برخی مشاغل بسیار ویژهاند و آتشنشانی یکی از آنها است؛ شغلی کـه با اضطراب، ترس، نگرانی، شیرینی، تلخی و همچنین تاسف همراه اسـت.
آتشنشانی، دل دریایی میخواهد تا بتوان بـه آتش زد و فرد حادثه دیدهای را بـه زندگی بازگرداند که شاید خود او نیز دراین میان با زندگی وداع کند.
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «مَن رَدَّ عَن قَومٍ مِنَ المُسلِمینَ عادِیَهَ ماءٍ أونارٍ وَجَبَت لَهُ الجَنَّه؛ کسی که دستهای از مسلمانان را از خطر سیل یا آتش سوزی نجات دهد، بهشت بر او واجب میشود.»
منبع: ايسنا
در هفتم مهر ۱۳۵۹، زمانی که عراق به پالایشگاه آبادان حملهی هوایی کرد، آتشنشانان منطقه و شهرهای اطراف برای مهار آتش به پالایشگاه رفتند که در حین عملیات خاموش کردن آتش، مجدداً هواپیماهای دشمن اقدام به بمباران پالایشگاه میکنند و تعداد زیادی از آتشنشانان شهید میشوند.
همچنین طرح تعیین روز آتش نشانی و ایمنی در سال ۱۳۷۹ توسط ستاد هماهنگی امور ایمنی و آتش نشانی کشور پیشنهاد و توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور تأیید شد.
اولین آتش نشانی در ایران
اولین ایستگاه آتشنشانی کشور در شهر تبریز در سال ۱۲۲۱ شمسی ساخته شده است. وجود برج تاریخی آتش نشانی (یانقین) در این شهر گواهی بر این ادعا است. در زمانهای گذشته شبها بر بالای این برج، فردی به نگهبانی مشغول بود که به محض مشاهدهی آتش یا آثاری از دود و آتشسوزی، محل حریق را مشخص کرده و اطفائیهچیها را که در زیر برج به حال آمادهباش بودند، با به صدا درآوردن زنگ برنزی بزرگی که در بالای برج بود با خبر میکرد.
آتشیار سعید جلیلی، رئیس ایستگاه شماره سه شهدای یکه دکان شهر تبریز که ۱۵ سال است به شغل شریف آتش نشانی مشغول است، در گفتوگو با ایسنا میگوید: من از سال ۸۶ در خدمت آتشنشانی هستم و ۲۴ سال داشتم که وارد این شغل شدم، یعنی دوران طلایی زندگانی خود را اینجا سپری کردم.
او ادامه میدهد: من به این حرفه بسیار علاقه دارم و به آن افتخار میکنم، عمو و پسرخالهی من نیز در این سازمان بودند لذا آشنایی کوتاهی با این شغل داشتم و در اولین فرصت استخدامی، با اینکه در جای دیگری مشغول بودم، آن را رها کرده و به اینجا آمدم.
جلیلی اضافه میکند: براساس اقتضای سنی من بود که به خطر علاقه داشتم و زندگی ساکن را نمیپسندیدنم لذا با ورود به این حرفه هیچ ترسی بر من غلبه نکرد.
شغل آتشنشانی، حرفهای شیرین و لذتبخش است
او با اشاره به شیرینیهای این حرفه یادآور میشود: این حرفه فوق العاده شیرین و لذتبخش است؛ فکر نکنم که لحظهای شیرینتر از نجات جان و مال آدمی و به دست آوردن دعای خیر آنها که ضامن موفقیت ماست، وجود داشته باشد.
او همچنین این شغل را سخت را دانسته و میگوید: ما ۲۴ ساعت از خانواده دور بوده و شیفت هستیم و با توجه به خطرناک و حادثهخیز بودن محل کار ما، این شغل جزو مشاغل سخت در جهان به شمار میآید.
این آتشنشان خاطرنشان میکند: ما سالم وارد محل کار میشویم، اما نمیدانیم که چند ساعت بعد چه اتفاقی در پیش است؛ بستر خطر زیاد بوده و امکان بروز هر گونه حادثه از جمله آوار، انفجار و آتشسوزی وجود دارد که نمونهای از آن نجات جان کودکی توسط آتشیار «صالح امانی» است که در اثر این حادثه، او اکنون در بیمارستان به کما رفته است.
او به بازگو کردن یکی از خاطرات خود پرداخته و میگوید: برخی اوقات ما به مردمان کشورهای دیگر نیز خدمات ارائه میدهیم؛ خانوادهای فرانسوی از تهران برای بازدید منطقه «عمارلو» به استان ما آمده بودند، اما متاسفانه ماشین آنها در باتلاق گیر کرده بود و از شدت ترس، گریه میکردند لذا با نجات آنها از باتلاق و هدایت به سوی هتل، آنچنان خوشحال شدند که انگار دنیا را به آنها هدیه دادیم و این یکی از بهترین خاطرات ما است.
بسیاری از حوادث برای ما تکراری شدهاند
او ادامه میدهد: بسیاری از حوادث را آن قدر تجربه کردهایم که دیگر تکراری شدهاند و هیچ حس ترس یا استرسی با دیدن آنها متحمل نمیشویم.
جلیلی با بازگو کردن یکی از بدترین لحظات خود بیان میکند: سال ۸۶ که تازه به سازمان وارد شده بودم، بعد سه ماه آموزش، در ایستگاه شماره دو مشغول به کار شدم؛ اولین عملیات من تصادف پیکان و خودروی ۹۱۱ در اتوبان کسایی در ورودی وادی رحمت بود و سرنشینان آن که یک زن و کودک بودند، سر آنها از گردن قطع شده و از بدن جدا شده بود، سر زن را پیدا کردیم و کنار پیکر او گذاشتیم، اما جمجمهی کودک به وسط اتوبان پرت شده و زیر چرخهای ماشین، له شده بود لذا تماشای چنین لحظاتی واقعا بسیار سخت و دلهرهآور بود که حتی چندین مدت نیز این حادثه از ذهن ما بیرون نرفت.
او در خصوص آسیبدیدگی های خود متذکر میشود: دو بار مصدوم شدم؛ یکی در سال ۸۶ بود که در کارخانهی شیرین عسل به داخل مخزن شکلات داغ پرت شده و دچار سوختگی شدم، دیگری چندین سال قبل در کارخانهای در بارون آواک بود که دود زده شده و اکسیژن تراپی شدم.
حوادث چاه، حوادثی ویژه و پرتکرار
او بیان میکند: حوادث چاه، بسیار خاص و پرتکرار هستند؛ یکبار در خیابان بهار، بانویی با هدف خودکشی، خود را به چاه انداخته بود و آن چاه نیز ۴۰ متر عمق داشت، اما طوری او را خارج کردیم که حتی یک خراش هم به بدن او وارد نشده و خدا او را نگه داشت.
این آتشنشان خاطرنشان میکند: زمانی که ما به محل حادثه اعزام میشویم، برای ما فرقی ندارد که طرف چه کسی است؛ البته اولیتهای استاندارهای جهانی مهم است، اما اینکه شخصیت مهم را زودتر از بقیه خارج کنیم، وجود ندارد.
معجزات الهی را هر لحظه تجربه میکنیم
او با بیان اینکه آتشنشانها معجزات الهی را هر لحظه تجربه میکنند، یادآور میشود: در اتوبان کسایی، تریلی در اثر سرعت زیاد چپ کرده بود و ما مجبور شدیم تا با کاتر ماشین را ببریم و فکر نمیکردیم که فرد محبوس شدهی درون ماشین، زنده باشد، اما وقتی او را نجات دادیم، کاملا سالم بود و فقط از ناحیه پا دچار شکستگی شده بود.
او ادامه میدهد: یک بار در اثر تصادف خودرو تریلی با پژو ۲۰۶، خودروی ۲۰۶ قیچی شده و کاملا مچاله شده بود، سرنشینان آن پنج نفر بودند؛ دو نفر جلویی را خارج کردیم و سه نفر عقب را به علت شرایط بد ماشین، نمیخواستیم که خارج کنیم، اما شاید بتوان گفت امداد الهی بود که توانستیم خودرو را بریده و آن سه نفر را کاملا سالم خارج کردیم.
جلیلی اضافه میکند: یکبار هم خودروی تریلی با بار ۱۰ تنی چپ کرده بود و تمامی بار آن پخش شده که قسمتی نیز روی خودروی رنو افتاده و رنو کاملا پرس شده بود، بعد انجام عملیات نجات، دیدیم که در اثر شکستن خار، صندلی شکسته و راننده به عقب دراز کشیده بود لذا قطعات ماشین درست در نوک بینی او مانده و فرد زنده مانده بود.
اعزام آتشنشان به محل حادثه، نشان از خطر بزرگی است
او با تاکید به اینکه علاوه بر این حوادث، تلفات نیز زیاد بوده و اعزام ما، نشان از بزرگی خطر است، میگوید: برخی اوقات، در سولهای بزرگ آتشسوزی اتفاق میافتد که چندین کپسول گاز مایع یا تانکر نیز در آنجا وجود دارند لذا هر لحظه خطر انفجار و آتشسوزی ما را تهدید میکند، اما خدا جان ما را از تمامی خطرات حفظ میکند.
او اظهار میکند: تجهیزات حفاظتی سازمان ما بسیار قوی هستند لذا در طول این ۱۵ سال، اتفاق خاصی رخ نداده است؛ اگر آتش نشانی با سطح بالا آموزش ببیند و تجهیزات خوبی نیز در اختیار او باشد، به ندرت آسیب دیده و با اتکا به تجارب خود، اتفاق خاصی برای او نمیافتد.
او متذکر میشود: علم اتش نشانی به گونهای است که هر روز پیشرفت میکند و در کشورهای تراز اول، تجهیزات جدید وارد میشود؛ علیرغم اینکه در سطح عالی نیستیم، شرایط بدی هم نداریم، اما نیاز است تا هر سال خود را به سطح جهانی نزدیکتر کنیم چرا که شهر ما صنعتی، مخاطرهآمیز و دارای ساختمانهای بلند است لذا باید با بروز شدن صنعت، آتشنشانی ما نیز متحول شود.
این آتشنشان در ارتباط با برنامههای آموزشی سازمان بیان میکند: برنامههای آموزشی برای آتشنشانان خود در نظر میگیریم که تعدادی ضمن خدمت انجام شده و در طول ۲۴ ساعت نیز انجام آنها به تعداد دو بار الزامی است که یکی صبح و دیگری عصر انجام میشود، اما اگر فرمانده احساس نیاز کند، میتواند هر زمانی آموزشها را برگزار کند چرا که آتشنشانی حرفهای شبه نظامی است.
او ادامه میدهد: ما در سه شیفت ۲۴ ساعته کار میکنیم، یعنی هر فرد در طول ماه ۱۰ روز و هر بار ۲۴ ساعت کار میکند و در پایان ماه ۲۴۰ ساعت مفید کاری برای او ثبت میشود.
او با تاکید به سختیهای ناشی از شیوع کرونا میگوید: در اوایل شیوع کرونا، رعایت پروتکلها کار ما را سخت کرده بود، ما همه باهم زندگی میکنیم و ابتلا شدن یک فرد، بقیه افراد و خانوادههای آنها را نیز تهدید میکند لذا رعایت پروتکلها را اجباری کردیم تا به غیر از مواقع ضروری باهم جمع نشده و صمیمیت را کاهش دهند.
جلیلی با اشاره به دلهرهآور بودن صدای آژیر خاطرنشان میکند: ناخودآگاه با شنیدن صدای آژیر خطر، ضربان قلب و آدرنالین ما بالا رفته و همه دست و پای خود را گم میکنیم؛ استرس بسیاری وارد شده و تماشای نابودی جان و مال افراد بسیار سخت است چرا که ما هم انسان هستیم و ناراحت میشویم و به مرور زمان در روح و روان ما تاثیرات بدی بر جای میگذارد، اما باتوجه به اینکه دو فرزند دارم، حوادث کودک من را بیشتر آزرده خاطر میکند.
او اضافه میکند: طبق آموزشی که ما دیدیم، رفتار حریق را میدانیم و هر جا که ریسک زیاد باشد، وارد نمیشویم، اما هر لحظه امکان کمبود اکسیژن، انفجار کپسولهای گاز و کاهش دید وجود دارد.
این آتشنشان در رابطه با انتظارات خود از مسئولین یادآور میشود: ما از مسئولین انتظار حمایت و بروز رسانی سازمانی داریم چرا که سازمان ما به مردم خدمت میرساند و هر چه قدر که تجهیزات آن بیشتر باشد، بهتر ارائهی خدمت میکند.
او بیان میکند: من ۲۰ روز در خانه در اثر ابتلای به کرونا بستری بودم، آنچنان دلتنگ اداره بودم که بعد برگشت، با اتمام وقت اداری نیز به خانه نمیرفتم؛ اینجا همه مانند یک خانوادهاند و به یکدیگر تعلق خاطر دارند.
آتشنشانی را افتخار میدانم
او میگوید: من به شغل خود افتخار میکنم و البته خانواده نیز افتخار میکند؛ تا زمانی که عشق نباشد، کسی از جان خود مایه نمیگذارد، آتشنشان باید به علم و کار خود عشق داشته باشد چرا که آتشنشانی دریایی است که هر چه رویم، باز هم ادامه دارد.
جلیلی با اشاره جوانان جویای کار تاکید میکند: متاسفانه اکنون به دلیل نبود کار، بسیاری از جوانان به این حرفه روی میآورند در حالیکه داشتن علاقه، علم، اطلاعات و قوای جسمانی بالا بسیار مهم بوده و قدرت تصمیمگیری خوب نیز از جمله فاکتورهای آن است که باید در نظر داشته باشند.
او به مردم توصیه میکند: اگر مردم نکات ساده ایمنی را رعایت کنند، هم جان و مال خود را حفظ کرده و هم ما را به دردسر نمیاندازند؛ اکنون از طریق روابط عمومی سازمان ما و همچنین فضای مجازی و رسانه نکات ایمنی اطلاعرسانی شده و همه آن را میدانند، البته فرهنگ آن در شهر ما ایجاد شده، اما هنوز جای بهبود وجود دارد.
او متذکر میشود: خدمات ایمنی آتشنشانی و اطفاء حریق بسیار گسترده است و البته به فصل نیز بستگی دارد؛ در دوران قطعی برق، حوادث آسانسور، در فصل تابستان غرق شدگی و حوادث چاه یا محبوس شدگی نیز از جمله حوادثی هستند که بیشتر رخ میدهد.
میرفرهاد حسینی، رئیس ایستگاه ۱۳ آتشنشانی تبریز است که از سال ۸۶ وارد این حرفه شده است، او نیز به ایسنا میگوید: از ۲۲ سالگی وارد این حرفه شدم و ۱۵ سال است که در آن فعالیت میکنم.
او در رابطه با علاقهی خود به این شغل ادامه میدهد: از دوران کودکی، وقتی از خیابان خاقانی رد میشدم و درون سازمان آتشنشانی و والیبال بازی آنها را میدیدم به این شغل علاقه یافتم.
علاقه، مهمترین عامل موفقیت در این شغل
حسینی اضافه میکند: باید به این شغل علاقه داشت تا موفق شد چرا که با تعدای صحنه مواجه میشویم که هیچکس نمیتواند آن را تحمل کند؛ باید علاقه داشت تا آسیبدیدگان را درک کرد.
او با اشاره به یکی از خاطرات خود یادآور میشود: دست پسر بچه کوچکی بین چرخ گوشت مانده بود و از آذرشهر به بیمارستان شهدا منتقل کرده و منتظر ما بودند، علیرغم ناامیدی پزشکان با تلاش فراوان آن را سالم خارج کردیم و حتی شادی این اتفاق را جشن گرفته و برای خود شیرینی خریدیم.
او خاطرنشان میکند: هر عملیاتی که میرویم، احتمال تجربهی لحظه سخت، سوختگی، ریزش آوار و آسیبدیدگی افراد وجود دارد؛ ما خانواده آسیب دیده را مانند خانواده خود میدانیم که با از دست دادن جان و مال آنها انگار ما دچار حادثه شدهایم لذا گاهی اوقات برخی از اتفاقات تلخ در حافظه ما ماندگار میشوند.
این آتشنشان در خصوص یکی از حوادث پرتلفات استان میگوید: اتوبوسی در محور تبریز-صوفیان چپ کرده بود از پر تلفاتترین حوادث در طی چند سال اخیر به شمار میآید چرا که تعداد آسیبدیدگان آن بسیار زیاد بودند.
امداد الهی یار و یاور هر لحظهی ما
او متذکر میشود: بعضی از صحنهها طوری پیش میرود که ما از نجات قطع امید میکنیم، اما کار خودبهخود پیش رفته و نجات جان افراد به راحتی انجام میشود که ناشی از امداد الهی است.
حسینی با بیان اینکه ما همواره در پشت ماشین خود لباس حریق داریم و هر زمانی که نیاز باشد، وارد عملیات میشویم، در خصوص یکی از خاطرات تلخ خود بیان میکند: زمانی که در آتشسوزیها دید کم شده و حرارت و دود زیاد باشد و بویژه تهویه نیز نبوده و زیرزمین باشد، قطعا آن عملیات خطرناک است؛ در بارون آواک پارکینگی دچار آتشسوزی شده بود، به داخل آن رفتم، از دستگاه اکسیژن من، ۱۰ دقیقه مانده بود و رئیس گفت که پنج دقیقه نیز کار کن و سپس برو، اما اکسیژن من به اتمام میرسید، نورافکن هم در اثر آب خوردگی سوخت و مکان تاریک شد، مسیر نیز پیچ در پیچ و دودی بود، در اولین لحظه دچار دلهره شدم و تمام خاطرات جلوی چشمان من آمد، اما طبق آموزشهایی که دیده بودم، به حمد الهی خودم را نجات دادم.
آتشسوزی بازار تبریز، گستردهترین حریق چند ساله اخیر در شهر
او گسترده ترین حریق را آتشسوزی بازار تبریز عنوان میکند که مواد شیمیایی نیز در آنجا وجود داشت و در رابطه با عملیات آتشنشانی میگوید: عملیات ما به دو دستهی حریق و نجات دستهبندی میشود، نجات سختتر است چرا که جان فرد در خطر بوده و عملیات حساسی است.
او در خصوص آسیبدیدگیهای خود ادامه میدهد: یک بار در آموزش دچار آسیب شدم که در تمرین بودیم و من از روی تشک نجات میپریدم و از ناحیه گردن آسیب دیدم؛ آموزش نیز جزو عملیات است و در آمریکا در سال چندین نفر در اثر آموزش جان خود را از دست میدهند لذا بسیار خطرناک است.
این آتشنشان متذکر میشود: تجهیزات آتشنشانی تبریز در حد نرمال است و نیاز دارد تا بروز شود، اما اگر هم مشکلی بود، با تلاش نیروی انسانی سعی کردیم تا آن را جبران کنیم و از خودمان مایه گذاشتیم تا کمبودها به چشم نخورند.
او اضافه میکند: اکنون در شهرهایی که به طرف بلند مرتبهسازی هستند، حوادث آسانسور زیاد شده است؛ به گونهای که همکاران ما در این چند ماه در اثر تعدد حوادث، به ایستگاه برنمیگشتند و البته قطعی برق نیز به آن سرعت داده بود.
حسینی خاطرنشان میکند: شغل ما سخت و زیانآور است و تعداد زیادی آسیب دیدهاند، اما مزایا کم بوده و تعدادی از نیروهای شرکتی باید رسمی شده و تجهیزات ما بروز شوند.
تعداد ایستگاههای آتشنشانی شهر تبریز کم است
او تاکید میکند: به نسبت جمعیت، تعداد ایستگاههای آتشنشانی شهر تبریز کم است؛ به ازای هر ۵۰ هزار نفر باید یک ایستگاه باشد، اما تبریز با ۲ میلیون نفر جمعیت، ۲۳ ایستگاه عملیاتی و سه پست موقت دارد که ۲۴ ساعته آمادهی خدمت رسانی هستند.
آتشنشانان لایق شایستهترین تقدیرها هستند
مدیر عامل سازمان آتش نشانی تبریز نیز به مناسبت هفتم مهرماه و روز آتش نشانی میگوید: هفتم مهرماه، روز تقدیر از تلاش آتشنشانانی است که با تلاش وصفناپذیر برای توسعه فرهنگ ایمن میکوشند.
آتشپاد علیرضا زبردست ادامه میدهد: این روز فرخنده به پاسداشت حماسه آفرینیها و از خود گذشتگیهای آتشنشانان میهن اسلامی ما در عرصههای دفاع مقدس است که در اثر دلاوریهایی که برای دفاع از خاک میهن و اطفاء حریق آتشسوزی پالایشگاه آبادان انجام دادند، زیر آتش دشمن به شهادت رسیدند.
او اضافه میکند: ایثارگرانی که جان خود را برای آرامش مردم این کشور فدا کردند و برگ زرین دیگری از اخلاق و جوانمردی را در دفتر این مرز و بوم به ثبت رساندند که لایق بهترین قدردانیها است.
زبردست بیان میکند: نجات جان و مال مردم وظیفه سنگینی است که آتشنشانان به دوش کشیده و با رشادتهای خود حماسه سازی میکنند.
او ضمن قدردانی از تلاش آتشنشانان شهر، از حمایتهای بیدریغ خانوادههای آتشنشانان پشتوانه محکمی برای تداوم تلاش و خدمت به شهروندان است، تشکر کرده و برای سلامتی آتشنشان صالح امانی نیز از درگاه خداوند متعال طلب شفاعت میکند.
آتشنشان، فرشته نجات جان مردم است
جانشین مدیرعامل سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تبریز نیز میگوید: آتشنشانان فرشتگان بیادعایی هستند که جان در طبق اخلاص نهاده و در سختترین شرایط برای نجات جان مردم تلاش میکنند.
بهنام اصلیزاده ادامه میدهد: واژه آتشنشان، مقدسترین واژهای است که همیشه تداعی کننده فرشته نجات برای جان مردم است که ایمنی و امنیت مردم زیر سایه آنها امکان پذیر است.
او اضافه میکند: این طلایه داران ایثارگر که سعی در خدمت رسانی به مردم دارند را نباید فراموش کنیم که بسیاری در این راه متحمل آسیبهای بسیاری شده و به مقام شهادت نایل شدهاند.
او بیان میکند: آتشنشانی شغل نیست بلکه عشق است که شبانه روز برای نجات جان و مال مردم تلاش میکنند.
هر شغلی سختیها و لذتهای خاص خودرا دارد، اما برخی مشاغل بسیار ویژهاند و آتشنشانی یکی از آنها است؛ شغلی کـه با اضطراب، ترس، نگرانی، شیرینی، تلخی و همچنین تاسف همراه اسـت.
آتشنشانی، دل دریایی میخواهد تا بتوان بـه آتش زد و فرد حادثه دیدهای را بـه زندگی بازگرداند که شاید خود او نیز دراین میان با زندگی وداع کند.
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «مَن رَدَّ عَن قَومٍ مِنَ المُسلِمینَ عادِیَهَ ماءٍ أونارٍ وَجَبَت لَهُ الجَنَّه؛ کسی که دستهای از مسلمانان را از خطر سیل یا آتش سوزی نجات دهد، بهشت بر او واجب میشود.»
منبع: ايسنا
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0